ایران و سونامی کلیشه‌های مبتذل

. در حالی که جنبش آزادی‌خواهی ایرانیان نفس تازه می‌کند تا مرحله بعدی نبرد را بی‌آغازد، شاید لازم باشد که ضرورت پاکسازی گفتمان سیاسی‌مان را از مبتذلات گمراه‌کننده یادآور بشویم. نگاهی به آنچه در فضای مجازی و نشست‌های منشورنویسی در ایالات متحده می‌گذرد شماری روزافزون از کلیشه‌های مبتذل را در برابر ما قرار می‌دهد؛ دمکراسی، اتنیک، لاییک، سکولاریسم، پلورالیست و از همه فراوان‌تر فدرالیسم. چرا این کلیشه‌ها را در شرایط امروز ایران مبتذل می‌خوانیم؟ ابتذال از مصدر بذل می‌آید و بذل به‌معنای پراکندن چیزی یا فکری بدون توجه به عواقب کار و نیازهای احتمالی است. سمر، یعنی آنچه همگان می‌گویند- البته همگان به معنای عده زیادی- یک نمونه از این نوع ابتذال است. ناصرخسرو می‌گوید: سمر درست بود، نادرست نیز بود تو چون درست ندانی، سمر مکن باور! نوع دیگر ابتذال عملی است که با یک نیت مشخص صورت می‌گیرد اما کمترین تاثیری در مسیر ایفای آن نیت ندارد. سعدی می‌گوید: پیرمردی ز نزع می‌نالید پیرزن صندل همی مالید! از هر زاویه که بنگریم پخش یا بذل کلیشه‌های مذکور در بالا ربطی به بحران کنونی ایران - بحران ناشی از شکست ایدئولوژی خمینی‌گرا و شعله‌ور شدن آتش عشق به ایران- ندارد. خمینی‌گرایان می‌خواستند و کوشیدند تا هویت میهنی ایرانیان را از میان ببرند و امروز ایرانیان نشان می‌دهند که می‌خواهند از هر زمان دیگر ایرانی‌تر باشند.